بخش تفسیر

ج- سوره فاتحه وتفسير آن:
﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 1 به نام الله بخشاینده و مهربان الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ 2 تمام ثنا و ستایش از الله (ج) پروردگار عالمیان است، الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 3 بی نهایت بخشاینده و مهربان مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ 4
مالک روز قیامت إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ 5
تنها تورا
عبادت می کنیم، و تنها از تو کمک می خواهيم اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ 6
ما را به راه راست هدایت کن صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ 7﴾
راه کسانیکه بر ایشان فضل و کرم کرده اید، نه راه آنانکه سزاوار غضب ات شده اند و نه انانکه گمراه شده اند [سورة الفاتحة: 1 - 7].
تفسير:

سورۀ فاتحه نامیده شده است چون کتاب الله به آن آغاز می شود.
1- ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 1﴾ بسم الله، شروع به خواندن قرآن می کنم، به یاری حق تعالی که با ذکر نامش مبارک می شود.
﴿الله﴾ يعنى: معبود بر حق، و کسی ديگر به آن یاد نمی شود سبحانه و تعالی.
﴿الرَّحْمَن﴾ یعنى: ذاتی که رحمت وسیع دارد رحمتی که همه چیز را فرا گرفته است.
﴿الرَّحِيم﴾ یعنی بر مؤمنان مهربان است.
2- ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ 2﴾ یعنی: همه انواع حمد و کمال فقط مخصوص الله است.
3- ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 3﴾ یعنی صاحب رحمت وسیع که همه چیز را فرا گرفته است، و مهربانی واصلۀ وی بر مؤمنان می باشد.
4- ﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ 4﴾: آن روز قیامت است.
5- ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ 5﴾
یعنی: تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.
6- ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ 6﴾:
و آن هدایت به سوی اسلام و سنت است.
7- ﴿صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ 7﴾ یعنی راه بندگان صالح الله از پیامبران و کسانی که از آنها پیروی کردند، نه راه نصارا و یهود.
سنت است که بعد از خواندن آن بگوید:
(آمین) یعنی: استجابت کن برای ما.

ج- سوره زلزله و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشاینده و مهربان
﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا 1
آنگاه كه زمين به لرزش [شديد] خود لرزانيده شود (۱) وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا 2
و زمين بارهاى سنگين خود را بيرون افكند (۲) وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا 3
و انسان گويد [زمين] را چه شده است (۳) يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا 4
آن روز است كه [زمين] خبرهاى خود را باز گويد (۴) بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا 5
[همان گونه] كه پروردگارت بدان وحى كرده است (۵) يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ 6
آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان داده شود (۶) فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ 7
پس هر كه هموزن ذره‏ اى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد (۷) وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ 8﴾
و هر كه هموزن ذره‏ اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد (۸) [سورة الزلزلة: 1 - 8].بيا
تفسير:

1- ﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا 1﴾: هرگاه زمین حرکت کند حرکت شدیدی که در قیامت برای آن اتفاق می افتد.
2- ﴿وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا 2﴾: و زمین آنچه را که در شکمش بود از مردگان و دیگران بیرون آورد.
3- ﴿وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا 3﴾: و انسان در حال حیرت گفت: چه شد که زمین متحرک و آشفته شد.
4- ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا 4﴾: در آن روز بزرگ، زمین از خوبی ها و بدی هایی که در آن صورت گرفته است خبر می دهد.
5- ﴿بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا 5﴾: چون الله متعال برایش آموخت و به آن امر نمود.
6- ﴿يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ 6﴾: در آن روز بزرگ که زمین می لرزد، مردم از موقف حساب بشکل گروهی بیرون می آیند، برای دیدن اعمالی که در دنیا انجام داده اند.
7- ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ 7﴾: هر که به وزن مورچۀ کوچک عمل کند از اعمال نیک و صالح؛ آن را می ببیند.
8- ﴿وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ 8﴾: هر که به وزن آن عمل زشت انجام دهد؛ آن را می ببیند.

ج- سوره عاديات و تفسير آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشاینده و مهربان
﴿وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا 1
سوگند به اسبان تيز تك [جهادگر] كه نفس نفس مى ‏زنند(۱) فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا 2
و سوگند به آنها (كه بر اثر برخورد سمشان به سنگهاي بيابان) جرقه‏ هاي آتش افروختند. (۲) فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا 3
و با دميدن صبح بر دشمن يورش بردند. (۳) فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا 4
و با آن [يورش] گردى برانگيزند (۴) فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا 5
و (ناگهان) در ميان دشمن ظاهر شدند. (۵) إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ 6
كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است (۶) وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ 7
و او خود بر اين [امر] نيك گواه است (۷) وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ 8
و راستى او سخت‏ شيفته مال است (۸) أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ 9
مگر نمى‏ داند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد (۹) وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ 10
و آنچه در سينه‏ هاست فاش شود (۱۰) إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ 11﴾
در چنان روزى پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است (۱۱) [سورة العاديات: ١ - ١١].
تفسير:

١- ﴿وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا 1﴾: الله سوگند یاد می کند به اسبانی که می دوند تا صدای نفس های شان از شدت دویدن شنیده شود.
٢- ﴿فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا 2﴾: او به اسب‌هایی سوگند یاد می‌کند که هرگاه نال های شان به صخره‌ها برخورد کنند آتش می‌افروزند، از شدت ضربه‌شان که بر آنها می‌خورد.
٣- ﴿فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا 3﴾: و سوگند یاد می کند به اسبانی که صبح بر دشمنان می تازند.
٤- ﴿فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا 4﴾: با دویدن خود گرد و خاک را در حرکت آوردند.
٥- ﴿فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا 5﴾: پس توسط اسب های خود سپاه دشمن در میان گرفتند.
٦- ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ 6﴾: انسان مانع خیری می شود که پروردگارش از او می خواهد.
٧- ﴿وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ 7﴾: و او برای مانع خیر گواه است، به دلیل روشن بودن آن نمی تواند آن را انکار کند.
٨- ﴿وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ 8﴾: و این که او به سبب محبت بیش از حد به مال در آن بخیلی می کند.
٩- ﴿أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ 9﴾: پس آیا انسان فریب خورده به این زندگانی دنیوی نمی‌داند که هرگاه الله مردگان را از قبر بیرون کند و آنان را برای محاسبه و جزا از زمین بیرون بیاورد موضوع آنچه او گمان می کرد نخواهد بود؟
١٠- ﴿وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ 10﴾: آنچه را که در دل از نیت ها و عقاید و غیره است برجسته و روشن شدند.
١١- ﴿إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ 11﴾: یقینا آن روز پروردگارشان از آنها کاملا آگاه است، هیچ کاری از بندگانش بر وی پوشیده نیست، و بر اساس آن به آنها پاداش و یا مجازات می دهد.

ج- سورۀ قارعه و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشاینده و مهربان
﴿الْقَارِعَةُ 1
كوبنده (۱) مَا الْقَارِعَةُ 2
چيست كوبنده (۲) وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ 3
و تو چه دانى كه كوبنده چيست (۳) يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ 4
روزى كه مردم چون پروانه[هاى] پراكنده گردند (۴) وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ 5
و كوه ‏ها مانند پشم زده‏ شده رنگين شود (۵) فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ 6
اما هر كه ترازوی اعمالش سنگين برآيد (۶) فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ 7
پس وى در زندگى خوشى خواهد بود (۷) وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ 8
و اما هر كه ترازوی اعمالش سبك بر آيد (۸) فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ 9
پس جايش هاويه باشد (۹) وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ 10
و تو چه دانى كه آن چيست (۱۰) نَارٌ حَامِيَةٌ 11﴾
آتشى است‏ سوزنده (۱۱) [سورة القارعة: ١ - ١١].
تفسير:

١- ﴿الْقَارِعَةُ 1﴾: ساعتی بنابر عظمت و وحشت دل های مردم را می کوبد.
٢- ﴿مَا الْقَارِعَةُ 2﴾: این چه ساعتی است که دل مردم را از وحشت می کوبد؟!
٣- ﴿وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ 3﴾: و چه می دانی - ای پیامبر- این چه ساعتی است که از عظمت وحشتش دل مردم را می کوبد؟! آن روز قیامت است.
٤- ﴿يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ 4﴾: روزی که دلهای مردم به تپش بیفتد، مانند پروانۀ پراکنده و منتشر شده اینجا و آنجا.
٥- ﴿وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ5﴾: کوه ها در سبکی و حرکتشان مانند پشم غلتانده و تکانده شده می باشند.
٦- ﴿فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ 6﴾: و اما کسانی که حسناتشان بر اعمال بدشان بیشتر است.
٧- ﴿فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ 7﴾: او در زندگی رضایت بخشی در بهشت می باشد.
٨- ﴿وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ 8﴾: و اما کسی اعمال بد او بر اعمال نیک او بیشتر باشد.
٩- ﴿فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ 9﴾: جایگاه و آرامگاه او در روز قیامت جهنم است.
١٠- ﴿وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ 10﴾: و تو چه می دانی – ای پیامبر- که آن چه است؟
١١- ﴿نَارٌ حَامِيَةٌ 11﴾: آتش بسیار داغی است.

ج/ - سورۀ تکاثر و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشاينده و مهربان
﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ 1
تفاخر به بيشتر داشتن شما را غافل داشت (1) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ 2
تا اینکه مُردید و وارد قبرهای‌تان شدید كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ 3
نه چنين است زودا كه بدانيد (۳) ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ 4
باز هم نه چنين است زودا كه بدانيد (۴) كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ 5
هرگز چنين نيست اگر علم ‏اليقين داشتيد (۵) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ 6
به يقين دوزخ را مى ‏بينيد (۶) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ 7
سپس آن را قطعا به عين ‏اليقين درمى‏ يابيد (۷) ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾
سپس در همان روز است كه از نعمت [روى زمين] پرسيده خواهيد شد (۸) [سورة التكاثر: ١ - ٨].
تفسير:

١- ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ 1﴾: شغل شما - ای مردم - به جای اطاعت از الله، افتخار به دارایی و فرزندان است.
٢- ﴿حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ 2﴾: تا اینکه وفات نمودید و وارد قبرت شدید.
٣- ﴿كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ 3﴾: فخر فروشی شما را از اطاعت الله مشغول نکند، زود است که عاقبت آن مشغله را بدانید.
٤- ﴿ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ 4﴾: سپس زود است عاقبت آن را بدانید.
٥- ﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ 5﴾: همانا اگر به یقین بدانید که به سوی الله برانگیخته می شوید و او جزای اعمال تانرا به شما می دهد، به فخر فروشی به دارایی و فرزند مشغول نمی شدید.
٦- ﴿لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ 6﴾: به الله سوگند در روز قیامت آتش را خواهید دید.
٧- ﴿ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ 7﴾: سپس آن را به شکل یقینی و بدون شک مشاهده می کنید.
٨- ﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾: سپس الله در آن روز از شما خواهد پرسید، از سلامتی، مال و چیزهای دیگر که به شما ارزانی داشته است.

ج- سورۀ عصر و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشاينده ومهربان
﴿وَالْعَصْرِ 1
سوگند به عصر (۱) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ 2
كه واقعا انسان دستخوش زيان است (۲) إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ 3﴾
مگر كسانى كه ایمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده‏ اند (۳) [سورة العصر: 1 - 3].
تفسير:

1- ﴿وَالْعَصْرِ 1﴾: الله متعال به زمان سوگند یاد نمود.
2- ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ 2﴾: یعنی: همه انسانها در حال نقصان و زیان هستند.
3- ﴿إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ 3﴾: مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و به سوى حق دعوت كردند و بر آن شكيبايى كردند، آنها از خسارت در امان هستند.

ج- سورۀ همزه و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشاينده و مهربان
﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ 1
واى بر هر بدگوى عيبجوی (۱) الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ 2
همان كس كه مال را جمع آوری و شماره كرده (۲) يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ 3
پندارد كه مالش او را جاويد كرده (۳) كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ 4
چنين نيست كه او مي‏پندارد، به زودي در آتش خرد كننده پرتاب مي‏شود (۴) وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ 5
و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست (۵) نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ 6
به‌راستی‌که آتشِ افروختۀ الله است. الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ 7
[آتشى] كه به دلها مى ‏رسد (۷) إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ 8
به‌راستی‌که آن آتش، کسانی را که در آن عذاب می‌شوند، از هر طرف محاصره ‌کرده است.
(۸) فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ 9﴾
در ستونهای كشيده و طولانی! (۹) [سورة الهمزة: ١ - ٩].
تفسير:

١- ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ 1﴾: عذاب بد و سخت برای غیبت کنندگان زیاد و طعن به آنان.
٢- ﴿الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ 2﴾: کسی که به فکر جمع آوری و شمارش مال است، و دغدغه دیگری ندارد.
٣- ﴿يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ 3﴾: او فکر می کند مالی را که جمع کرده او را از مرگ نجات می دهد، و در زندگی این دنیا جاودانه می ماند.
٤- ﴿كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ 4﴾: چنان نیست که این جاهل تصور می کرد، در آتش جهنم افکنده می شود و هر چیزی که در آن افکنده شود از شدت نیرو ریز شده و می شکند.
٥- ﴿وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ 5﴾: و تو چه دانی - ای رسول - این چه آتشی است که هر چه در آن افکنده شود نابود می کند؟!
٦- ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ 6﴾: آتش خروشان الله است.
٧- ﴿الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ 7﴾: که از بدن مردم تا قلبشان نفوذ می کند.
٨- ﴿إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ 8﴾: به روی عذاب دیده ها بسته است.
٩- ﴿فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ 9﴾: با کشش طولانی، تا از آن خارج نشوید.

ج- سوره فیل و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشاینده و مهربان
﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ 1
مگر نديدى پروردگارت با اصحاب فیل چه كرد (۱) أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ 2
آيا نيرنگشان را بر باد نداد (۲) وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ 3
و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى ابابيل فرستاد (۳) تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ 4
[كه] بر آنان سنگهايى از گل [سخت] مى‏ افكندند (۴) فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ 5﴾
و آنان را مانند كاه جويده‏ شده گردانيد (۵) [سورة الفيل: ١ - ٥].
تفسير:

١- ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ 1﴾: آیا نمی‌دانستی – ای رسول - پروردگارت با ابرهه و اصحاب فیل که می‌خواستند کعبه را ویران کنند، چگونه رفتار کرد؟!
٢- ﴿أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ 2﴾: الله نقشه بد آنها را برای از بین بردن آن ضایع نمود، پس آنچه آرزو داشتند بدست نیاورند از قبیل برگرداندن مردم از کعبه، و نتوانستند به آن آسیب برسانند.
٣- ﴿وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ 3﴾: و پرندگانی را بر آنان فرستاد و دسته دسته نزد آنان آمدند.
٤- ﴿تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ 4﴾: به سمت اونها سنگ پرتاب می کردند که از خاک آتشین ساخته شده بود.
٥- ﴿فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ 5﴾: پس الله متعال آنها را مانند برگهای زرع شده قرار داد که توسط چارپایان خورده و پایمال شده باشد.

ج- سوره قریش و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشایندۀ و مهربان
﴿لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ 1
براى الفت‏ دادن قريش (۱) إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ 2
الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان (۲) فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ 3
پس بايد پروردگار اين خانه را بپرستند (۳) الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ 4﴾
همان كه در گرسنگى غذايشان داد و از بيم آسوده ‏خاطرشان كرد (۴) [سورة قريش: ١ - ٤].
تفسير:

١- ﴿لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ 1﴾: منظور این است که اونها آنچه از سفر در زمستان و تابستان علاقمند بودند.
٢- ﴿إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ 2﴾: سفر زمستانی به یمن و سفر تابستانی به شام بطور امن.
٣- ﴿فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ 3﴾: پس الله را بپرستند که تنها پروردگار این بیت الله الحرام است، که این سفر را برایشان آسان کرد و کسی را شریک او قرار ندهند.
٤- ﴿الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ 4﴾: ذاتی که آنها را از گرسنگی سیر کرد و از ترس ایمن ساخت، به سبب آنچه در دل عرب ها از حرمت حرم، و حرمت اهل آن نهاده شد.

ج: سوره ماعون و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِمِ
بنام الله بخشاینده و مهربان
﴿أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ 1
آيا كسى را كه [روز] جزا را دروغ مى‏ خواند ديدى (۱) فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ 2
اين همان كس است كه يتيم را به سختى مى ‏راند (۲) وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ 3
و به خوراك‏ دادن بينوا ترغيب نمى ‏كند (۳) فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ 4
پس واى بر نمازگزارانى (۴) الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ 5
كه از نمازشان غافلند (۵) الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ 6
آنان كه ريا مى كنند (۶) وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ 7﴾
و (از پرداخت زکات و) عاریت دادن وسایل ضروری زندگی دریغ می‌ورزند (۷) [سورة الماعون: ١ - ٧].
تفسير:

١- ﴿أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ 1﴾: آیا می دانستی چه کسی جزای روز قیامت را تکذیب می کند؟!
٢- ﴿فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ 2﴾: آن کسی است که یتیم را از حاجتش با خشونت دفع می کند.
٣- ﴿وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ 3﴾: نه خود را و نه دیگران را به اطعام مساکین ترغیب می کند.
٤- ﴿فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ 4﴾: هلاکت و عذاب بر نمازگزاران.
٥- ﴿الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ 5﴾: کسانی که در نمازهای خود سهل انگاری می کردند، و به آن اهمیتی نمی دادند تا این که وقت آن تمام می شد.
٦- ﴿الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ 6﴾: کسانی که با نماز و اعمال خود خودنمایی می نمودند، و آن را برای الله انجام نمی دادند.
٧- ﴿وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ 7﴾: و دیگران را از همکاری مانع می شدند، بدون این که در کمک کردن به او ضرر متوجه نشود.

ج: سورۀ کوثر و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ
بنام الله بخشاینده و مهربان
﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ 1
ما تو را [چشمه] كوثر داديم (۱) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ 2
پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن (۲) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ 3﴾
که محققا دشمن تو مقطوع النسل است [سورة الكوثر: ١- ٣].
تفسير:

١- ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ 1﴾: ما به تو - ای رسول - خیر بسیار می دهیم و از آن نهر الکوثر در بهشت است.
٢- ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ 2﴾: پس الله را به خاطر این نعمت سپاس گذاری کن، تنها برای او نماز را ادا نموده و تنها برای او ذبح کن، بر خلاف آنچه مشرکان از طریق ذبح به بت های خود خود را به آنها نزدیک می سازند.
٣- ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ 3﴾: کسی که از تو متنفر است کسی است که از همه خوبی های فراموش شده و بریده شده است، اگر یاد شود به بدی یاد می شود.

ج: سوره کافرون و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ
بنام الله بخشاينده و مهربان
﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ 1
بگو اى كافران (۱) لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ 2
آنچه مى ‏پرستيد نمى ‏پرستم (۲) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ 3
و آنچه مى ‏پرستم شما نمى ‏پرستيد (۳) وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ 4
و نه آنچه پرستيديد من مى ‏پرستم (۴) وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ 5
و نه آنچه مى ‏پرستم شما مى ‏پرستيد (۵) لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ 6﴾
دين شما براى خودتان و دين من براى خودم (۶) [سورة الكافرون: ١ - ٦].
تفسير:

١- ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ 1﴾: بگو اى پيامبر: اى كسانى كه به الله کفر ورزیده اید.
٢- ﴿لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ 2﴾: من اکنون و در آینده بت هایی را که شما می پرستید نمی پرستم.
٣- ﴿وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ 3﴾: و شما آنچه را که من می پرستم نمی پرستید، و او الله یگانه است.
٤- ﴿وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ 4﴾: و من نمی پرستم آنچه را شما از بت ها می پرستید.
٥- ﴿وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ 5﴾: و شما آنچه را که من می پرستم نمی پرستید و او الله یگانه است.
٦- ﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ 6﴾: برای شما دینی که برای خود اختراع کردید و برای من دینی که الله آن را بر من نازل نموده است.

ج: سوره نصر و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ
بنام الله بخشاينده و مهربان
﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ 1
چون يارى الله و پيروزى فرا رسد (۱) وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا 2
و ببينى كه مردم دسته‏ دسته در دين الله درآيند (۲) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا 3﴾
پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش و از او آمرزش خواه كه وى همواره توبه‏ پذير است (۳) [سورة النصر: ١ - ٣].
تفسير:

١- ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ 1﴾: اگر یاری الله به دینت رسید - ای رسول - و آن را معزز نمود، و فتح مکه صورت گرفت.
٢- ﴿وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا 2﴾: و مردمی را دیدی که گروه پس از گروه وارد اسلام شدند.
٣- ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا 3﴾: بدان که این نشانه آن است که مسوليت که به آن اعزام شده اید نزدیک به اتمام است، پس حمد و ثنای پروردگارت را ادا کن، و نعمت پیروزی و فتح را سپاسگذاری کن، و از او طلب آمرزش کن، او آمرزنده است توبۀ بندگانش را می پذیرفت و آنها را می بخشد.

ج: سوره مسد و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ
بنام الله بخشاینده و مهربان
﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ 1
بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد (۱) مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ 2
دارايى او و آنچه اندوخت‏ سودش نكرد (۲) سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ 3
بزودى در آتشى پرزبانه درآيد (۳) وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ 4
و نیز همسرش که هیزم آتش افروز دوزخ باشد (۴) فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ 5﴾
بر گردنش طنابى از ليف خرماست (۵) [سورة المسد: ١ - ٥].
تفسير:

١- ﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ 1﴾: دست عموی پیامبر صلی الله علیه وسلم ابولهب بن عبدالمطلب خسارت دید براساس خسارت عملش، چون پیامبر صلی الله علیه وسلم را اذیت می کرد، تلاش او نا امید شد.
٢- ﴿مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ 2﴾: هیچ چیزی ا زمال و فرزندان برایش سود نرسانید، نه عذابی را از او دفع کرد و نه رحمت را برایش به ارمغان آوردند.
٣- ﴿سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ 3﴾: در روز قیامت به آتش شعله دار وارد می شود، که از حرارتش رنج می برد.
٤- ﴿وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ 4﴾: و همسرش ام جمیل که به پیامبر صلی الله علیه وسلم آسیب می رساند و بر سر راه وی خار می انداخت.
٥- ﴿فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ 5﴾: در گردن او طناب محکمی می باشد که با آن او را به داخل آتش می برند.

ج- سوره اخلاص و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ
بنام الله بخشاينده و مهربان
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ 1
بگو اوست‏ الله يگانه (۱) اللَّهُ الصَّمَدُ 2
الله بی نیاز است (۲) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ 3
[كسى را] نزاده و زاده نشده است (۳) وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ 4﴾
و هيچ كس او را همتا نيست (۴) [سورة الإخلاص: 1 - 4].
تفسير:

1- ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ 1﴾: بگو - ای رسول - او الله است، معبودی جز او نیست.
2- ﴿اللَّهُ الصَّمَدُ 2﴾: یعنی: نیازهای مخلوقات به او راجع می شود.
3- ﴿لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ 3﴾: او نه پسری دارد و نه پدری.
4- ﴿وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ 4﴾: برای او تعالی در مخلوقات وی مانندی نیست.

ج- سوره فلق و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِیمِ
بنام الله بخشاینده و مهربان
﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ 1
بگو پناه مى برم به پروردگار سپيده دم (۱) مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ 2
از شر آنچه آفريده است (۲) وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ 3
و از شر تاريكى چون فراگيرد (۳) وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ 4
و از شر آنها كه در گره‏ ها مي‏دمند (۴) وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ 5﴾
و از شر [هر] حسود آنگاه كه حسد ورزد (۵) [سورة الفلق: 1 - 5].
تفسير:

1- ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ 1﴾: بگو اى رسول: من به پروردگار صبح چنگ مى زنم، و به او پناه مى برم.
2- ﴿مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ 2﴾: از شری مخلوقاتی که ضرر می رسانند.
3- ﴿وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ 3﴾: و پناه می برم به الله از بلاهایی که در شب از حیوانات و دزدان ظاهر می شوند.
4- ﴿وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ 4﴾: و به او پناه می برم از شر جادوگرانی که در گره ها می دمند.
5- ﴿وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ 5﴾: و از شر حسودی که از مردم بدش می آید، چون بر نعمت‌هایی که الله به آنها داده است حسد می‌ورزد، او خواهان نابودی آنها و آسیب رساندن به آنها می باشد.

ج- سوره ناس و تفسیر آن:
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ
بنام الله بخشاینده ومهربان
﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ 1
بگو پناه مى برم به پروردگار مردم (۱) مَلِكِ النَّاسِ 2
پادشاه مردم (۲) إِلَهِ النَّاسِ 3
معبود مردم (۳) مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ 4
از شر وسوسه‏ گر نهانى (۴) الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ 5
آن كس كه در سينه‏ هاى مردم وسوسه مى ‏كند (۵) مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ 6﴾
چه از جن و [چه از] انس (۶) [سورة الناس: 1 - 6].
تفسير:

1- ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ 1﴾: بگو اى رسول: من به پروردگار مردم چنگ مى زنم و از او پناه مى جويم.
2- ﴿مَلِكِ النَّاسِ 2﴾: هر طور که بخواهد در آنها تصرف می کند، آنها مالک دیگری جز او ندارند.
3- ﴿إِلَهِ النَّاسِ 3﴾: معبود واقعی آنها است، هیچ معبودی بر حق برای آنها جز او نیست.
4- ﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ 4﴾: از شر شیطان به مردم وسوسه می اندازد.
5- ﴿الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ 5﴾: وسوسۀ خودش را در دلهای مردم می اندازد.
6- ﴿مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ 6﴾ یعنی فرد وسواسی می توان انسان و می توان جن باشد.